به نام خدای مهربون مهربون

من امروزم تصمیم گرفتم دوست نداشته باشم کسی روکه برای رسیدن به کسی دوسش داره تلاش

نمیکنه ازامروز عقلم روحاکم میکنم بردلم ازامروزخیلی شادترم خیلی انرژی دارم خیلی تلاش میکنم

برای رسیدن به هدفم خیلی دوست دارم باعث افتخارکسانی باشم که دوستم دارن مادرم,خواهرم ,برادرام

واین عشق واقعیه .این دوست داشتن درسته این عقلانیه

وازامروز همون دخترشادوسرزنده وپرانرژی قبل خواهم بود ومیمانم .

عشق روهم به خداوند سپردم

ازخداوند عزیزم خواستم که عشق کسی رادرقلبم قراردهد که عشق خودش درقلب اوباشد .

ممنونم خدای خوبم بابت هرنفسم هرلحظه ام که خوبم خوشحالم .وسلامتم ودرراه راست

وبابت تمام خوبی هایی که من نمیدانم ودرحق این بنده ی کوچیکت میکنی

دوستت دارم خدای خوبم خییییییییلیییییی.

وهمین برای بنده ات کافی است که خدایی چون تودارد.

 


بازهم مثل همه روزهایی که تلاش میکنم تابه آرزوهام برسم دیروزم خیلی تلاش کردم سعی کردم دعاکردم

ازخداخواستم کمک کنه لااقل بتوتم پله اول برم بالا.

یک هفته است دارم میرم برای مسابقه مجری گری .ازمرحله اول خداروشکرقبول شدم مرحله دوم رفتم برای

ضبط بازم خیلی تلاش کردم ازروستاپاشوبرو با اون همه هزینه بازهم باامیدواری زیاد رفتم باشوق زیاد

باعشق زیاد طوری بودکه من به همه انرژی میدادم ولی دیروزبرنامه ام پخش شد قراربود بارای مردمی بریم

بالااولا من اول یانفردوم بودم ولی آخرای برنامه بازم دیدم رفتم نفرسوم شدم درسته خانواده ام بهم افتخار

کردن .منم چون اوناناراحت نشن .مادرم ناراحت نشه گفتم اشکالی نداره هی میخندیدم که نگن ناراحته

ولی دلم بازم ناراحته هی به هردری میزنم آخرش اینطوری میشه نمیدونم چرا.امیدوارم ولی ناراحت

خیلی ناراحتم خیلی من قفل درهارو بازمیکنم ولی پشتشون اولش امیدوارم میکنن ولی بعدش که

میبینن یکم خوشحالم توذوقم میزنن نمیدونم کی به اون چیزی که میخوام میرسم

نمیدونم کی به کسی که عاشقشم میرسم

نمیدونم

قلبم تحمل اینهمه دردرونداره.

درد پدرم که ندارمش

دردکاری که هی ازچنگم درمیارن

این دردها بالاخره باعث میشن بایه عالمه دردازاین دنیاخیلی زود برم .

چون روزبه روزقلبم ضعیف ترمیشه بااینهمه

ولی بازم به فرصتام فرصت میدم خوشحالم کنن .

خدای من خیلی دوستت دارم  .نگاهت راازمن برندار.آمین


سلام به خدای خوبم

سلام به همه خوبی ها

سلام به سلامتی وسعادت .

سلام به خودم وبه شما

یعنی من عاشق لحظاتی ام که خودم ازدست کارهایی که پیش میاد حرص میخورم درحدلالیگا

واقعاچرااینطوریه یعنی من توخونه نشسته یه دفعه یه تماس میاد اونم ازکسی که انتظارشم نداشتم

حالاصحبت کردیم این دوست بنده وکیل هستن فک کردم براچی حالاتماس گرفته فک کنین جریان چی بوده

یه خانمی اومده جایی که من قبلاکارمیکردم توفکرخودش براتحقیق میگن که براداداششون اومدن

بپرسن مگه برادرایشون خودشون هیچی بلدنیستن حالابگذریم صحبت من حرف من این چیزا

نیست اینه که من کلاکسی روکه دوسش دارم شاید خودشم نمیدونه دوسش دارم

یعنی نه ایشون روی صحبت کردن بامنودارن نه من باایشون هردوتامون آویزون موندیم

نمیدونم براولین باره میبینم پسری اینقدخجالتی واقعــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

حالامن هی حرص میخورم که خداروصدهزاربارشکرکه خواستگاردارم ولی چرااون کسی روکه

من دوسش دارم چرانمیاد خانواده ایشون دوبارباخونمون تماس گرفتن ماهم دراون زمان

شرایط مناسبی نداشتیم ومادرم اجازه ندادن که بیانحالافک کنم ایشون بهشون برخورده

که چرااجازه ندادیم عشق من آقای محترم درک کن شرایطشو نداشتیم .والا

حالاهی ازخداوند مهربان درخواست بفرماکه ایندفعه رودل ایشون راضی کنه تابیان .

بنده هم عاشق منتظر چشم به راه ببینیم چی میشه

منم دختری خجالتی حالابیا به مامی بگوکه این آقارودوسش داری

این آقاهم ازمن صدبرابربدترخجالتی فکرشو بکنید .

من موندم وهزاران فکر

ببینیم بالاخره به هم میرسیم

توکلت علی الله

 


 

من چرا دل به تو دادم که دلم مي شکني

يا چه کردم که نگه باز به من مي نکني

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست

تا ندانند حريفان که تو منظور مني

ديگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدني

 

ابزارک تصویر


واماتولد گوگولی خودم . ازوقتی عشق زنگیم قهرمان زندگیم (پـــدرم)رفته تاامسال براخودم تولد نگرفته بودم . ولی امسال فدای مادرم بشم که یه تولد خوب وحسابی برام گرفت دست آبجی کوچیکمم درد نکنه که کلی هدیه های خوشگل برام ه بود البته باهمکاری خودم ومادرجان خلاصه که کلی خوشحال شدم یعنی ذوق مرگ شدم وخاطره خیلی خوبی برام شد تاآخرعمرم ولی خب همیشه ته دلم اون غصه بزرگه هست وهمیشه غصه دارم درسته بروز نمیدم همیشه خودمویه دخترقدرتمند نشون دادم ولی خب یه
به نام خدای مهربون مهربون من امروزم تصمیم گرفتم دوست نداشته باشم کسی روکه برای رسیدن به کسی دوسش داره تلاش نمیکنه ازامروز عقلم روحاکم میکنم بردلم ازامروزخیلی شادترم خیلی انرژی دارم خیلی تلاش میکنم برای رسیدن به هدفم خیلی دوست دارم باعث افتخارکسانی باشم که دوستم دارن مادرم,خواهرم ,برادرام واین عشق واقعیه .این دوست داشتن درسته این عقلانیه وازامروز همون دخترشادوسرزنده وپرانرژی قبل خواهم بود ومیمانم .
بازهم مثل همه روزهایی که تلاش میکنم تابه آرزوهام برسم دیروزم خیلی تلاش کردم سعی کردم دعاکردم ازخداخواستم کمک کنه لااقل بتوتم پله اول برم بالا. یک هفته است دارم میرم برای مسابقه مجری گری .ازمرحله اول خداروشکرقبول شدم مرحله دوم رفتم برای ضبط بازم خیلی تلاش کردم ازروستاپاشوبرو با اون همه هزینه بازهم باامیدواری زیاد رفتم باشوق زیاد باعشق زیاد طوری بودکه من به همه انرژی میدادم ولی دیروزبرنامه ام پخش شد قراربود بارای مردمی بریم بالااولا من اول یانفردوم
دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود"خداروچه دیدی شاید شد". یادم میادهمون سال یکی ازبچه هاتصادف کردودیگه نتونست راه برهدیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه باراومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه میکردیم وحالمون خراب بود.گریه مون وقتی شروع شدکه گفت به درک که نمیتونم راه برم , فقط ازاین ناراحتم که نمیتونم بازیگربشم .آخه عشق سینمابود.سینماپارادیزو روصدباردیده بود. سی دی تایتانیک رواون برای همه ی ماآورده بود.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش و دانلود مانگا MANGA انواع بازاریابی خرید اینترنتی همه چی پز دانلود آهنگ جدید | اسی موزیک ارائه انواع هود و سینک و اجاق با تخفیف ویژه آپ تایم